پـــآیــــیــــز

"تنهایی" نامِ دیگر" پاییز" است... هرچه عمیق‌تر برگ‌ریزانِ خاطره‌ ها بیش‌تر!

پـــآیــــیــــز

"تنهایی" نامِ دیگر" پاییز" است... هرچه عمیق‌تر برگ‌ریزانِ خاطره‌ ها بیش‌تر!

برای او....

 چشمانت راببند و تصور کن...

 تمام روزهایی را که در پیش رو  داری ...

 تمام آدم  هایی که هنوز ملاقات نکرده ای ...

و مطمئن باش...

میان همین روزها...یک نفر...یک جا...

 آنقدر تورا میخواهد که یادت می رود روزی...جایی...کسی...

از سر ندیدن و کم دیدن...تورا نخواست !

 که... باید بدانی کسی که یک قلب را که تمام و کمال برای او می تپد را نخواهد...

تا عمر دارد...

قلبی این چنین برای لحظه هایش نخواهد داشت  !!!



نظرات 2 + ارسال نظر
کاکتوس یکشنبه 10 مرداد 1395 ساعت 19:48

می روم

بغض خواهی‌ کرد
اشک‌ها خواهی‌ ریخت
غصه‌ها خواهی‌ خورد
نفرینم خواهی‌ کرد
دوست‌ترم خواهی‌ داشت
یک شب فراموشم می کنی‌
فردایش به یادت خواهم آمد
عاشق‌تر خواهی‌ شد
امید خواهی‌ داشت
چشم به راه خواهی‌ بود
و یک روز
یک روز خیلی‌ بد
رفتنم را، برای همیشه، باور خواهی‌ کرد
ناامید خواهی شد
و من برایت چیزی خواهم شد
مثل یک خاطر ه ی دور
تلخ و شیرین ولی‌ دور ... خیلی‌ دور
و من در تمام این مدت
غصه‌ها خواهم خورد
اشک‌ها خواهم ریخت
خودم را نفرین خواهم کرد
تمام لحظه‌ها به یادت خواهم بودو امید خواهم داشت به پایداری عشق
و رفتن را چیزی جز عاشق ماندن نخواهم دانست
نخواهی فهمید
درکم نخواهی کرد
صحبت از عاشق بودن نیست... صحبت از عاشق ماندن است.


نیکی فیروز کوهی

کاکتوس یکشنبه 10 مرداد 1395 ساعت 19:45

آتش دوزخ باشد
شراب باشد

تو کنار من باشی
و شیطانی که گولمان بزند!
شب که شد

از بام جهنم خودمان

بهشت دیگران را می‌بینیم...



"نیکی فیروزکوهی"

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.