کاش...

  کاش روزی برسه که آدما بفهمن... 

 !تره زخم زبون دردش از زخم شمشیر کشند

  ...کاش یه روز معنی خوب بود رو بفهمن

  مشکل اینجاس که نمی فهمن وبعضی وقتا  کسی که همیشه خوب بوده

یهو بد میشه !!! به تلافی روزایی که خوب بود و کسی نفهمید ندید و درک نکرد

 کاش دهن آدما اونقد چفت وبستش محکم باشه که هرفکری که به ذهن بیمارشون

 ...میرسه رو یهو نریزن بیرون

 ...کاش فک کنن که... نکنه بااین حرفایی که میزنم طرف ناراحت شه خورد شه بشکنه

...و خـــــــــــــــــیلی کاش های دیگه که اینجا جای گفتنشون نیس

 + اگه امروز دلگیرم بخاطرباز شدن ناگهانی یا بهتره بگم بد باز شدن در تالار گفتمان بعضی  

انسان نماهاست...

 + انسان نماهای عزیز قبل از بازکردن در تالار گفتمانتون  یه گردگیری از تالار اندیشتون بکنین

 بخدا بد نیس...شاید اون افکارپوسیدتون پاک بشه...والسلام

.....!!!

 در این زندگی پوچ و بی هدف کم کم ...

 یاد گرفتم که عشق تکیه کردن نیست !

 یاد گرفتم هدیه معنی عهد و پیمان نمی دهد...

 یاد گرفتم خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری !

 باید باغ خودم را پرورش بدهم و باغچه خودم را بیل بزنم....

 نه این که منتظرباشم دستی برایم گل بیاورد...

  یاد گرفتم محکم باشم پا ی هر خداحافظی...

 یاد گرفتم که خیــــــــــلی می ارزم و عشق...

  پشیزی نمی ارزد !!!

 + عشق سیری چند ؟؟؟

 +  بی حسیم بد دردیه...مدتهاست نه به آمدن کسی دلخوشم

 نه از رفتن کسی دلگیر !!!

تنهایی...!

 کوچیکتر که بودم فکر میکردم تنهایی یعنی :

 وقتایی که کسی خونه نیست !

اما...حالا میگم تنهایی یعنی : شبا اونقدر شعربخونی وفکروخیال کنی که...

 باگریه خوابت ببره !

 ومن...همیشه اینطوری میخوابم !

سُـــهـــرآب...

  تو کـــــــجــــــــایی ســـــهـــــراب ؟

 چشم هارا بستند و چه با دل ها کردند...وای سهراب کجایی آخر ؟

 زخم ها به دل عاشق کردند...خون به چشمان شقایق کردند...

آب را گل کردند...توکـــــــجــــــــایی ســـــهـــــراب ؟

 که همین نزدیکی عشق را دار زدند...همه جا سایه دیوار زدند

 آی سهراب...کجایی که ببینی حالا...

 "دل خوش" مثقالی است...

"دل خوش" سیری چند ؟؟؟

 صبر کن سهراب...

 قایقت جا دارد ؟؟؟

+  گمونم قایق سواری با سهراب بد نباشه 

از هیچی که...بهتره !!!

من...!

 ازاین پس من عالیم ...!

 در زندگی گاهی باخته ام ...گاهی با کسی ساخته ام...

 گاهی گریه کرده ام...گاهی بخشیده ام و گاهی...فریب خورده ام !

 گاهی در تنهایی مرده ام اما...

حالا میگویم من از تمام این ها درس آموخته ام...

 شاید ساده باشم اما صادقم  . من...خودم هستم !

 وقتی  خسته وکلافه میشوم وقتی دل تنگم...غرورم  را شیشه هارا و...

" دل ها" را نمی شکنم !

 من...

 زورم به تنها چیزی که میرسد...همین بغض لعنتی است !